از عارفان است. بشرحافی به زیارت وی میرفت روزی بیمار شد. بشرحافی به عیادت او آمد، دید که خشتی زیر سر نهاده و یک پاره بوریای کهنه در زیر پهلو انداخته. چون بیرون آمد همسایگان وی گفتند سی سال است که همسایه ماست و هرگز از ما حاجتی نخواسته است. (نفحات الانس چ 1336 ص 49)
از عارفان است. بشرحافی به زیارت وی میرفت روزی بیمار شد. بشرحافی به عیادت او آمد، دید که خشتی زیر سر نهاده و یک پاره بوریای کهنه در زیر پهلو انداخته. چون بیرون آمد همسایگان وی گفتند سی سال است که همسایه ماست و هرگز از ما حاجتی نخواسته است. (نفحات الانس چ 1336 ص 49)
ابن حکم بن کثیر، مشهور به عرنی. قاضی و از رجال حدیث بود. منصب قضاء شهر همدان در روزگار هارون الرشید به وی مفوض گشت و در این شغل بود که به سال 208 هجری قمری وفات یافت. رجوع به تهذیب التهذیب ج 7 ص 311 والاعلام زرکلی چ 2 ج 6 ص 9 شود
ابن حکم بن کثیر، مشهور به عرنی. قاضی و از رجال حدیث بود. منصب قضاء شهر همدان در روزگار هارون الرشید به وی مفوض گشت و در این شغل بود که به سال 208 هجری قمری وفات یافت. رجوع به تهذیب التهذیب ج 7 ص 311 والاعلام زرکلی چ 2 ج 6 ص 9 شود
ابن علی بن محمد بن عثمان حریری. از طائفه حرامی و از مردم بصره و از علماء بزرگ ادب بوده است. سمعانی گوید: وی سرآمد همگنان خود بشمار میرفت و در فن ادب و فصاحت کسی به پای او نمیرسید. از ابوتمام محمد بن حسن بن موسی مقری و ابوالقاسم بن موصل قضیانی نحوی و جز ایشان روایت کند و فرزندش ابوالقاسم عبدالله بن قاسم در بغداد و ابوالرستمی در سمرقند و ابوالقاسم هبه الله بن خلیل قزوینی و احمد میدانی و جماعتی جز ایشان از او روایت کرده اند و صاحب بغیه او را با عنوان امام ابومحمد حریری توصیف کرده و گوید: وی در حدود سال 446 هجری قمری تولد و در 516 وفات یافت. تألیفاتی دارد که همه بر وسعت اطلاعات و دقت نظر و حدت ذهن وی گواه است. از اوست: 1- مقامات، که کتابی است مشهور واز توصیف بی نیاز است. 2- دره الغواص فی اغلاط الخواص. 3- ملحه الاعراب و شرحها المستطاب و آن ارجوزه ای است در نحو بسبک الفیه ابن مالک و مطلع آن این است: اقول من بعد افتتاح القول بحمد ذی الطول شدید الحول. 4- الرسائل الانشائیه. 5- دیوان اشعار و جز اینها، اصل ملحه و شرح آن در مصر و پاریس و غیره چاپ شده است. مقامات بارها در ایران و جز ایران چاپ شده و جمع کثیری به سه زبان عربی، فارسی و ترکی شروح و حواشی بر آن نوشته اند و به اکثر زبانهای اروپائی ترجمه شده است. از اشعار حریری است: خذ یا بنی بما اقول و لا تزغ ماعشت عنه تعش و انت سلیم لاتغترر ببنی الزمان ولا تقل عند الشدائد لی اخ و ندیم جربتهم فاذا المعاقر عاقر و الاّل آل والحمیم حمیم. در کتاب تحفه الملکیه مسطور است که حریری در مدت 50 سال از تحریر مقامات فارغ شد و بعد از اتمام چهل مقام را به بغداد آورده به علماء نمود و تحسین یافت. خلیفه امر انشاء را به وی تفویض کرد و چون فرمود که مکتوبی نویسد قاسم دست در محاسن خود زده در فکر افتاد و اصلاً نتوانست که کلمه ای در قلم آورد. ابن خشاب گفت او مرد این مقام نیست. در خانه خود میتواند که قصه ای ترتیب کرده بنویسد و بعضی گفتند که مقامات را حریری تحریر ننموده و او از بغداد به بصره رفته ده مقام را که ظاهر نساخته بود ارسال فرمود. مدت عمرش 70سال بود. مارگلیوث گوید شولتنز و ریسکه در قرن 18 نمونه هائی از مقامات حریری را به زبان لاتینی ترجمه کردند و آن کتاب نیز به بسیاری از لغات امروز اروپائی ترجمه شده است. مانند ترجمه روکرت آلمانی و ترجمه چمری و اشتنگاس انگلیسی. رجوع به الاعلام زرکلی چ 2 ج 6 ص 12 و وفیات الاعیان ج 1 ص 419 و مفتاح السعاده ج 1 ص 179 و السبکی ج 4 ص 295و خزانه البغدادی ج 3 ص 117 و معاهد التنصیص ج 3 ص 272 و آداب اللغه ج 3 ص 38 و مرآت الزمان ج 8 ص 109 و نزهه الجلیس ص 202 و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 319 و روضات چ 2 ص 503 و ریحانه الادب ج 1 ص 321 و حریری شود
ابن علی بن محمد بن عثمان حریری. از طائفه حرامی و از مردم بصره و از علماء بزرگ ادب بوده است. سمعانی گوید: وی سرآمد همگنان خود بشمار میرفت و در فن ادب و فصاحت کسی به پای او نمیرسید. از ابوتمام محمد بن حسن بن موسی مقری و ابوالقاسم بن موصل قضیانی نحوی و جز ایشان روایت کند و فرزندش ابوالقاسم عبدالله بن قاسم در بغداد و ابوالرستمی در سمرقند و ابوالقاسم هبه الله بن خلیل قزوینی و احمد میدانی و جماعتی جز ایشان از او روایت کرده اند و صاحب بغیه او را با عنوان امام ابومحمد حریری توصیف کرده و گوید: وی در حدود سال 446 هجری قمری تولد و در 516 وفات یافت. تألیفاتی دارد که همه بر وسعت اطلاعات و دقت نظر و حدت ذهن وی گواه است. از اوست: 1- مقامات، که کتابی است مشهور واز توصیف بی نیاز است. 2- دره الغواص فی اغلاط الخواص. 3- ملحه الاعراب و شرحها المستطاب و آن ارجوزه ای است در نحو بسبک الفیه ابن مالک و مطلع آن این است: اقول من بعد افتتاح القول بحمد ذی الطول شدید الحول. 4- الرسائل الانشائیه. 5- دیوان اشعار و جز اینها، اصل ملحه و شرح آن در مصر و پاریس و غیره چاپ شده است. مقامات بارها در ایران و جز ایران چاپ شده و جمع کثیری به سه زبان عربی، فارسی و ترکی شروح و حواشی بر آن نوشته اند و به اکثر زبانهای اروپائی ترجمه شده است. از اشعار حریری است: خذ یا بنی بما اقول و لا تزغ ماعشت عنه تعش و انت سلیم لاتغترر ببنی الزمان ولا تقل عند الشدائد لی اخ و ندیم جربتهم فاذا المعاقر عاقر و الاَّل آل والحمیم حمیم. در کتاب تحفه الملکیه مسطور است که حریری در مدت 50 سال از تحریر مقامات فارغ شد و بعد از اتمام چهل مقام را به بغداد آورده به علماء نمود و تحسین یافت. خلیفه امر انشاء را به وی تفویض کرد و چون فرمود که مکتوبی نویسد قاسم دست در محاسن خود زده در فکر افتاد و اصلاً نتوانست که کلمه ای در قلم آورد. ابن خشاب گفت او مرد این مقام نیست. در خانه خود میتواند که قصه ای ترتیب کرده بنویسد و بعضی گفتند که مقامات را حریری تحریر ننموده و او از بغداد به بصره رفته ده مقام را که ظاهر نساخته بود ارسال فرمود. مدت عمرش 70سال بود. مارگلیوث گوید شولتنز و ریسکه در قرن 18 نمونه هائی از مقامات حریری را به زبان لاتینی ترجمه کردند و آن کتاب نیز به بسیاری از لغات امروز اروپائی ترجمه شده است. مانند ترجمه روکرت آلمانی و ترجمه چمری و اشتنگاس انگلیسی. رجوع به الاعلام زرکلی چ 2 ج 6 ص 12 و وفیات الاعیان ج 1 ص 419 و مفتاح السعاده ج 1 ص 179 و السبکی ج 4 ص 295و خزانه البغدادی ج 3 ص 117 و معاهد التنصیص ج 3 ص 272 و آداب اللغه ج 3 ص 38 و مرآت الزمان ج 8 ص 109 و نزهه الجلیس ص 202 و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 319 و روضات چ 2 ص 503 و ریحانه الادب ج 1 ص 321 و حریری شود
ابن عبیدالله بن سلیمان بن وهب حارثی (258- 291 هجری قمری / 872- 904 میلادی) از نویسندگان و شعراء است که پس از پدرش عبیدالله به سال 288 به وزارت دربار معتضد عباسی رسید، و چون معتضد به سال 289 هجری قمری وفات کرد قاسم بار خلافت رابه دوش کشیده و در غیبت المکتفی به نام او از مردم بیعت گرفت و وزیر مکتفی شد. رجوع به مرزبانی ص 337 وسیرالنبلاء خطی طبقۀ شانزدهم و دستور الوزراء و الاعلام زرکلی چ 2 ج 6 ص 11 شود. ابویعقوب بن اسحاق بن حنین مترجم از پیوستگان و خواص او بود. (از ابن الندیم)
ابن عبیدالله بن سلیمان بن وهب حارثی (258- 291 هجری قمری / 872- 904 میلادی) از نویسندگان و شعراء است که پس از پدرش عبیدالله به سال 288 به وزارت دربار معتضد عباسی رسید، و چون معتضد به سال 289 هجری قمری وفات کرد قاسم بار خلافت رابه دوش کشیده و در غیبت المکتفی به نام او از مردم بیعت گرفت و وزیر مکتفی شد. رجوع به مرزبانی ص 337 وسیرالنبلاء خطی طبقۀ شانزدهم و دستور الوزراء و الاعلام زرکلی چ 2 ج 6 ص 11 شود. ابویعقوب بن اسحاق بن حنین مترجم از پیوستگان و خواص او بود. (از ابن الندیم)
ابن ابراهیم بن اسماعیل حسنی علوی، مکنی به ابومحمد ومشهور به رسی (169- 246 هجری قمری) از پیشوایان زیدیه و مردی دانشمند و فقیه و شاعر بود. وی برادر ابن طباطبا (محمد بن ابراهیم) است. در کوهستان قدس پیرامون مدینه سکونت داشت. و پس از مرگ برادر به سال 199 هجری قمری دعوت خود را آشکار کرد و در ’الرس’ وفات یافت. او را بیست ویک رساله است و از آنها است: 1- امامت. 2- رد بر ابن مقفع. 3- سیاست النفس. 4- العدل و التوحید. 5- الناسخ والمنسوخ. مرزبانی وی را در شمار شعرا یاد کرده و به پیشوائی و کتابهای او اشاره نکرده، و شعری نیکو از او آورده است. من جمله ابیاتی است که به این شعر ختم میشود: اذا اکدی جنی وطن فلی فی الارض منعرج. و گوید یکی از فرزندان او حسین بن حسن بن قاسم زیدی صاحب یمن است. رجوع به تاریخ الیمن ص 18 والبعثه المصریه ص 23 و مرزبانی ص 335 و زرکلی چ 2 ج 6 ص 5 شود. وی ملقب به ترجمان الدین وجد ائمۀ رسی یمن است. به سال 246 هجری قمری / 860 میلادی وفات یافت. یکی از نبیرگان قاسم رسی از مدعیان امامت در عصر مأمون خلیفه به اسم یحیی الهادی در سعدا از بلاد یمن شعبه ای از فرقۀ زیدیه تأسیس کرد که ائمۀ آن هنوز نیز در آن سرزمین به امامت فرقۀ خود باقی هستند. (ترجمه طبقات سلاطین لین پول چ 1313 تهران ص 92)
ابن ابراهیم بن اسماعیل حسنی علوی، مکنی به ابومحمد ومشهور به رسی (169- 246 هجری قمری) از پیشوایان زیدیه و مردی دانشمند و فقیه و شاعر بود. وی برادر ابن طباطبا (محمد بن ابراهیم) است. در کوهستان قدس پیرامون مدینه سکونت داشت. و پس از مرگ برادر به سال 199 هجری قمری دعوت خود را آشکار کرد و در ’الرس’ وفات یافت. او را بیست ویک رساله است و از آنها است: 1- امامت. 2- رد بر ابن مقفع. 3- سیاست النفس. 4- العدل و التوحید. 5- الناسخ والمنسوخ. مرزبانی وی را در شمار شعرا یاد کرده و به پیشوائی و کتابهای او اشاره نکرده، و شعری نیکو از او آورده است. من جمله ابیاتی است که به این شعر ختم میشود: اذا اکدی جنی وطن فلی فی الارض منعرج. و گوید یکی از فرزندان او حسین بن حسن بن قاسم زیدی صاحب یمن است. رجوع به تاریخ الیمن ص 18 والبعثه المصریه ص 23 و مرزبانی ص 335 و زرکلی چ 2 ج 6 ص 5 شود. وی ملقب به ترجمان الدین وجد ائمۀ رسی یمن است. به سال 246 هجری قمری / 860 میلادی وفات یافت. یکی از نبیرگان قاسم رسی از مدعیان امامت در عصر مأمون خلیفه به اسم یحیی الهادی در سعدا از بلاد یمن شعبه ای از فرقۀ زیدیه تأسیس کرد که ائمۀ آن هنوز نیز در آن سرزمین به امامت فرقۀ خود باقی هستند. (ترجمه طبقات سلاطین لین پول چ 1313 تهران ص 92)